Battan

  مطالب گذشته  
  • از آلمان تا مازندران - بخش سوم

  • از آلمان تا مازندران ( بخش دوّم)

  • از آلمان تا مازندران، از خرداد42 تا بهمن 57...

  • دیو رفت و فرشته نیامد

  • پول مفت، ناوچه مفت

  • قطع برق و پیروزی ناخواسته حماس

  • ایران تنها در منطقه

  • اسرار مگو

  • کاپوچینو - تبرّج - آفریقا

  • پیش‌گویی برای سال 2008


  • Dienstag, März 18, 2008

    تحلیلی بر انتخابات آمریکا

    سرم تو کارم بود، داشتم ادامه‌ی خاطرات ایام قبل از انقلاب را به‌قلم می‌آوردم و در احوالات و خصوصیات اعلیحضرت همایونی و اطرافیانش بحث و فحص می‌کردم که یا الله گویان از درب وارد شد:
    یا الله...! آغا سلام عرض می‌کنیم! حال شما چطوره؟ احوال شما چه‌جوره؟
    سرم را از روی یاد‌داشت برداشتم، لِفت لِفت نگاه‌اش کردم و گفتم:
    باز که سرو کله تو پیدا شد! به‌قول آلمان‌ها این دفعه دیگه کجای کفش‌ات به‌پایت فشار می‌آورد؟
    آب دهانش را قورت داد و گفت: کفش؟ پا...؟ فشار؟ ‌
    گفتم: مرض‌ات چیست؟
    گفت: به‌لطف الاهی مریض نیستیم. سالم‌ایم و به‌دعا گویی شما مشغول.
    گفتم: امروز چه پرسشی داری؟ سلام تو که بی‌طمع نیست...!
    گفت: تجزیه و تحلیل و تفسیرهای شما در امور خاور دور و نزدیک و میانه، در آفریقا و آسیا و آمریکا و استرالیا و کجا و کجا... مفسرّین و تحلیلگران بین‌المللی را نظیر دکتر ُسبحانی و بهروز صور‌اسرافیل و دکتر آقایی دیبا در آمریکا، احمد رأفت در ایتالیا، سیروس آموزگار و احمد احرار در پاریس، ناصر محمدی و نازنین انصاری در انگریز، در حیرت فرو برده و انگشت به‌دهان کرده است و...
    حرف‌اش را قطع کردم و گفتم: دکتر علیرضا نوری‌زاده در لندن و دکتر براتی و الاهه بقراط در برلین یادت رفت!
    گفت: شما که در پیش‌گویی و پس‌گویی هم دستی دارید بفرمایید ببینم "حاج‌حسین مبارک عوباما" رئیس جمهور می‌شود یا علیامخدره هیلاری کلینتون یا جان مک‌کین؟
    گفتم: من مشغول نوشتن خاطرات ایام قبل از انقلاب هستم ، حالا چه وقت این پرسش‌ها‌ست؟
    گردن‌اش را کج کرد...
    گفتم: جان مک‌کین رئیس جمهور می‌شود. حالا برو پی کارت!
    دیدم هنوز مثل مداد وایساده‌است. گفتم دیگه چیه؟ گفت: دستِ‌کم بُرهانی، دلیلی!
    گفتم: اجتماع آمریکا هنوز پذیرای یک رئیس جمهور سیاه‌پوست نیست. بسیاری از خود سیاهان نیز برهمین باور‌اند. یک نسل بعد یا کم‌تر، این امر شدنی‌ست، اینک ولی مشکل، هیهات ...
    «حاج مبارک حسین» با همه کاریسما و بلبل‌زبانی‌‌هایش، حریف "مک‌کین" نمی‌شود. هیلاری اما چرا. او احتمالا حریف است، اگر شوهرش بیلی زیاد خودش را قاطی ماجرا نکند.
    به همین‌دلیل است، که حمهوری‌خواهان به‌طرفداری از "عوباما" جبهه می‌گیرند و می‌خواهند او - برنده دموکرات‌ها بشود و در مقابل "مک‌کین" قرار بگیرد. بنا براین از هیچ‌گونه کمک‌های عیان و آشکار و حمایت‌های پنهان و پشت‌پرده، دریغ نمی‌کنند. آنگاه که طرفداران هیلاری تصویر عمامه‌به‌سر ،حاج‌حسین" را تو اینترنت می‌گذارند، این جمهوری‌خواهان هستند که تند و تند
    .
    فیلمی از هیلاری و شوهرش، در بازدید از آفریقا، در لباس ملی و محلی سیاهان، می‌یابند و - این به آن در - در اختیار تیم حاج حسین قرار می‌دهند یا خود در اینترنت می‌گذارند.
    گفتم: در صورت پیروزی "حاج مبارک‌‌حسین" در مبارزه انتخاباتی دموکرات‌ها و رقابت‌اش برای کسب پست ریاست ‌جمهوری عیالات متحده با " مک‌کین" ، آنگاه است که مرحله دوم برنامه پشت‌پرده جمهوری‌خواهان پیاده می‌شود.
    بدین شکل که در اواخر سال جاری و در پایان ریاست جمهوری "جورج دبلیو" از سوی اسراییل، با حمایت حزب جمهوری‌خواه درآمریکا، و یا اصولا خود آمریکایی‌ها، مستقیما، چهار تا و نصفی بمب روی سر آخوندها می‌ریزند و کمی، کنترل‌شده، شلوغ‌اش می‌کنند و آب را گل‌آلود می‌سازند ...
    حالا تو بیا به‌من بگو ! آیا ملت آمریکا، در بحبوحه انتخابات و کشاکش حمله به رآکتور اتمی بوشهر، در صورت هار شدن آخوندها، می‌آیند به «حاج حسین صلح‌جو و جنتلمن» و بی‌تجربه رأی می‌دهند یا به "مک‌کین" قلدر و جنگ دیده و دهن‌دریده و زندان‌کشیده...؟
    نگاه‌اش کردم دیدم هنوزهم وایساده و زُل زُل نگاهم می‌کند...
    گفتم: چیه؟ تحلیل تموم شد! مثل درخت ریشه زدی؟ برو پی کارت دیگه...










    This template is made by blog.hasanagha.org.  


    This page is powered by Blogger. Isn't yours?