Battan

  مطالب گذشته  
  • گور خر زانی و اسب زانیه

  • خدایا خدایا ! قبل از ظهور مهدی...

  • اندر ذمّ مصافحه با نسوان

  • نشست گروه هشت و مسأله ایران

  • برگی از دفتر خاطرات(1967)

  • گفتگوی تمدن‌ها در دریا

  • متکی - شرم‌‌الشیخ - ویولون

  • شرم‌الشیخ، یک فرصت‌سوزی دیگر؟

  • عشق، یا منافع مشترک؟

  • میداف دوساله شد


  • Sonntag, Juli 29, 2007

    سهمیه‌بندی معقول و اجرای نامعقول

    محمدرضا شاه می‌گفت کشورهای غربی نفت را به‌هزینه کشورهای تولیدکننده دود می‌کنند و به‌هوا می‌فرستند. می‌گفت غربی‌ها به‌جای جای‌گزین‌کردن انرژی خورشیدی، بادی، یا بجای استفاده از نیروی آب، از نفت، که ماده‌ای محدود است، برای تحرک چرخ‌های اقتصادی‌شان (سوء) استفاده می‌کنند و در مقابل تولید و فرآورده‌ه‌های‌شان را به‌چندین برابر از قیمت نفتی که از ما خریده‌اند به ما می‌فروشند، که هیچ تناسبی با قیمت اصلی طلای سیاه ندارد.
    در اینجا قصدم دفاع از محمدرضا شاه نیست که اشتباهات زیادی در دوران زمام‌داری‌اش مرتکب شد، که خود شاهد بسیاری از آنها بودم. ولی هرآنچه می‌گفت، بویژه در رابطه با مصرف بی‌رویه نفت، اشتباه نبود.
    اوج بیداری غرب، در پرهیز از مصرف بی‌رویه نفت، در جریان جنگ "یوم‌کیپور" و پس از آن بود، که هم اکنون و در همین راستا چهار نعل به‌سوی عدم وابستگی از ماده‌ای بنام نفت پیش می‌روند، بویژه در استفاده از انرژی بادی و خورشیدی که خود شخصا در این‌جا، در اروپا، شاهدش هستم.
    قیمت بنزین در اروپا، بویژه در آلمان، سرسام‌آور بالا رفته‌است و همچنان به‌سیر صعودی‌اش ادامه می‌دهد. قیمت‌ اجناس در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی یک‌شبه منفجر نمی‌شوند و سهمیه‌بندی‌ها با روشنگری و برنامه‌ریزی انجام می‌گیرند. یعنی به نظر و عقیده مردم احترام می‌گذارند. من در سال 1973 که بنزین در اروپا جیره بندی شد، اینجا دانشجو بودم و هنوز پس از گذشت سی و اندی سال تحسین می‌کنم برنامه‌ریزان و سیاستمداران آن زمان آلمان را.
    ارزش کالا و قدرت خرید مردم و مهار تورم با درایت و هوشمندی سیاسی و با برنامه‌ریزی‌‌ صحیح کشورداری و با توسعه و پیشرفت اقتصادی، در کنترل قرار می‌گیرد. اجناس یک‌روز گرانند، یک‌روز ارزان.
    مردم توسعه و پیشرفت اقتصادی را نه تنها مرهون حزب حاکم، بل به‌یقین مدیون یک اپوزیسیون سالم و دخالت سالم رسانه‌های گروهی آزاد نیز هستند، که به‌محض دیدن خطایی از دولت در پیاده کردن برنامه‌هایش، بدون ترس از باز‌داشنت و زندان و شکنجه و تهمت‌های بی‌هوده بر‌اندازی و اشاعه فساد و اغتشاش اذهان عمومی، راه را از چاه نشان می‌دهند.
    *
    در کمتر کشوری قیمت بنزین به‌ارزانی ایران هست. نه در اثر برنامه‌ریزی سیاسی و اقتصادی درست دولت، بل به‌علت پرداخت و تحمل سوبسید‌ها و یارانه‌های خارج از معقول از بیت‌المال، نه تنها برای مصرف بنزین، که برای بسیاری از دیگر مایحتاج عمومی، نه به‌این دلیل که دولت دلش برای مردم سوخته و قصد‌اش یاری رسانی به‌مستعفین است، بل ترس از شورش و خیزش مردم است که آن‌ها را به این سیاست و رویه غلط اندر غلط اقتصادی و سیاسی سوق داده است.
    آلودگی هوا در شهرهای بزرگ ایران، بویژه در تهران به‌علت تولید دود از کارخانه‌های متعدد، بویژه تولید گازهای سمی و خروج از اگزوز میلیون‌ها خودرو اکثرا کهنه و فرسوده و قراضه‌، که در هیچ کشوری، جز هند و پاکستان و بنگلادش و کشورهای فقیر آفریقایی اجازه تردد به آنها داده نمی‌شود، چنان شدید است که من شخصا در راه هتل به فرودگاه مهر آباد نفسم گرفت و تعجب کردم مردم چگونه در این هوای کثیف تنفس می‌کنند.
    در تهران، در بین راه، چنان حالت تهوع و سرگیجه‌ای به‌من دست داده بود که پس از فرود در فرودگاه هامبورگ و حرکت در ماشین روباز به‌سوی منزل و استشمام هوای تمیز و سرشار از اکسیژن، چشم‌ها را بستم و به‌فارسی دعا به‌جان آلمان و آلمان‌ها کردم!
    جیره‌بندی بنزین کاری‌است عاقلانه. اما نه با این رویه و روش که شما انجام دادید! به‌گفته خودتان سالها در این اندیشه بودید که دود کردن و به هوا فرستادن بنزین گران‌قیمت و آلوده کردن محیط زیست به هزینه بیت‌المال روشی است غلط، که نمی‌تواند برای همیشه دوام داشته باشد و ادامه پیدا کند. ولی چرا بجای برنامه‌ریزی صحیح و طرح‌ریزی درست و روشن کردن افکار عمومی و آگاهی دادن و تقاضای همکاری از مردم شریف ایران، یک‌شبه کودتا می‌کنید و مردم را در مقابل عملی انجام شده قرار می‌دهید؟
    *
    آیا حمله به زنان و دختران به‌علت پس‌رفتن چادر واجب‌تر از هر گونه آگاهی و روشنگری مردم در امور سیاسی و اقتصادی بوده و هست که آن‌گونه وقت و هزینه صرف آن کردید؟ وقتی به مادر، به‌ خواهر، به زن و به بچه‌های مردم، به‌بهانه‌های واهی بدحجابی یورش می‌برید، به‌زندان می‌اندازید، تجاوز می‌کنید، چه توقع، چه انتظاری، غیر از همین عمل ناپسند آتش‌زدن اموال عمومی و خصوصی، می‌توانید از مردم عاصی داشته باشید؟
    وقتی تحمل یک اپوزیسیون سالم را ندارید و همه منتقدین و دلسوزان مملکت در نظرتان برانداز و جاسوس اسراییل و آمریکا هستند، وقتی اجازه انتشار به مطبوعات و رسانه‌های آزاد نمی‌دهید که درد دل مردم را بی‌پروا با شما در میان بگذارند و حتا دو کلام حرف ما را که از نظر وطن‌دوستی و خیر‌خواهی می‌نویسیم به‌تبغ سانسور و فیلتر می‌کشید، چه توقع و چه انتظاری برای همیاری و همکاری از مردم دارید؟
    هیچ توجه کرده‌آید که رئیس جمهور محترم و امامان نمازهای جمعه فقط عوام را مورد خطاب قرار می‌دهند؟ و با دیدن هاله‌ی نور در سازمان ملل و انکار وقوع جنایت‌های تاریخی و شاخ و شانه کشیدن برای دیگران و خالی‌بندی و تهدید این و آن و دیدن روح مادر در خواب برای رأی‌گیری و اشاعه خرافات، سعی در سفسطه و عوامفریبی و اوباش‌سازی دارند؟ چرا مردم را نادان می‌‌انگارید؟ چرا تعجب می‌کنید اگر همین اراذل و اوباش، همین عوام، آن‌جور عمل‌می‌کنند که شما ناآگاهانه به‌ان سمت سوق داده و تربیت‌شان کرده‌اید؟ آیا خانه از پای‌بست ویران نیست؟
    هیچ متوجه شده‌اید مردم آماده انفجارند؟ و سهمیه‌بندی بنزین را برای خالی کردن عقده‌هایشان بهانه قرار می‌دهند؟


    *
    همه جا سخن از حمله قریب‌الوقوع به مراکز هسته‌ای ایران است، که امیدوارم هرگز صورت نگیرد. آیا در آن‌صورت انتظار دارید مردم آزادانه از شما و حکومت شما دفاع کنند؟ آیا هیچ فکر کرده‌اید در صورت وقوع چنین حمله‌ای و یه‌تزلزل افتادن حکومت مرکزی، تجزیه‌طلبان در هر گوشه‌ای از مملکت ساز خود را خواهند زد؟ و شما که مشغول دفع تجاوز خارجی هستید وقت و امکان جنگیدن در چندین جبهه را نخواهید داشت؟
    و مردم؟ و مردم این بار نه تنها پمپ بنزین‌ها را، که هر چیز که نشان از حکومت مرکزی داشت به آتش می‌کشند؟










    This template is made by blog.hasanagha.org.  


    This page is powered by Blogger. Isn't yours?