Battan

  مطالب گذشته  
  • عید غدیر بجای نوروز

  • چل چله باد شمال زیر بال مینار

  • خطبه نماز جمعه یا عوامفریبی!

  • سهمیه‌بندی معقول و اجرای نامعقول

  • گور خر زانی و اسب زانیه

  • خدایا خدایا ! قبل از ظهور مهدی...

  • اندر ذمّ مصافحه با نسوان

  • نشست گروه هشت و مسأله ایران

  • برگی از دفتر خاطرات(1967)

  • گفتگوی تمدن‌ها در دریا


  • Samstag, August 18, 2007

    کاش ما هم دختر بودیم

    امام جمعه ناکجا آباد شکایت دارد از راننده‌های ماشین‌های سواری. می‌گوید آنها به‌جای اینکه آخوند‌های بی‌چاره را که سر جاده‌ها ایستاده‌اند سوار کنند، دخترها را سوار می‌کنند و حتا سَر ِ نوبت دعوای‌شان می‌شود.
    ایشان آرزو می‌کند: کاش ماهم دختر بودیم.
    ***
    کاش من هم دختری بودم قشنگ
    خوشگل و خوش‌تیپ و رند و شوخ و شنگ
    *
    کاش من هم داشتم دو تا ممه
    مرد خوش‌تیپی به‌من می‌زد تنه
    *
    نیشگونی می‌گرفت از باسن‌ام
    می‌ربود با بوسه‌ای جان از تن‌ام
    *
    کاش من هم دختری بودم ملوس
    کاش من هم می‌شدم یک‌شب عروس
    *
    کاش اسم‌ام بود نرگس یا پری
    مهرنوش، شبنم، ستاره یا زری
    *
    کاش ماشین‌های زرد و سُرخ‌فام
    نیش ترمز می‌‌زدند در پیش پام
    *
    با نگاهی، چشمکی، لبخندکی
    می‌دریدند از تن من خشتکی
    *
    کاش می‌بردند مرا جادّه‌ی هراز
    با فریبی می‌نمودند سرفراز
    *
    یک‌شبی درحالت مستی و شور
    قعر دره پرت می‌کردند به‌زور
    *
    باسری افراشته، با موی بور
    می‌شدم در قعر دره، گور بگور











    ***

    لینک‌ خطبه را این‌جا تماشا بفرمایید !

    http://www.youtube.com/watch?v=-eYAnT-CW3A&NR=1










    This template is made by blog.hasanagha.org.  


    This page is powered by Blogger. Isn't yours?