|
|
Freitag, Dezember 16, 2005
خاتمی و ارث اش
دراين برزخ کسی ازمُسَبب اصلی اين بلبشويی، يعنی آخوند خاتمی، سخن نمی گويد. با بی عرضگی دراجرای اموروآخوند زدگی اش درسياست مداری ومملکت داری، باز گذاشتن دست اقتدارگرايان خود پسندعوام فريب، وعدم مديريت ذاتی، پس از ۸ سال دنباله روی ازرهبرمعظم ، چنان ارث نا ميمونی ازخود بجا ی گذاشته است که اينک مردم ايرن برای نجات خود وکشورشان واقعن نميدانند قبای ژنده خويش را به کجای اين شب تاريک بياويزند ؟ اين گونه فرمان طلبي، فرمان بری و فرمان جوئی از مقام معظم رهبري ! زمانی از طرف خاتمي صورت گرفته وهنوزصورت می گيرد که به شهادت هم مسلکانش وی از شخص رهبرفهميده تروتحصيل کرده ترو دانا تراست. رأی ۲۰ ميليونی مردم آزادي خواه ايران به خاتمی به خاطر تبحرُ (نداشته اش ) درسياست، قدرت مديريت ونيروي لا يزالش براي استقرار آزادی ودموکراسي در ميهن مان نبود، بل که پناه بردن از بد تر به بد بود. ًنه ً اي بود به رهبر خود ساخته و اعتراضي بود به خود کامه گي هاي ديني ودنيوي وي. تحوّل دوران ۸ ساله خاتمی درروند زندگی مردم ايران حاصل زحمات شخص خاتمی، آنطور که شايع است، و يا اصولن ره آورد اصلاح طلبان بي بو وبي خاصيت و ترسو نبود، بل که نتيجه آزادي طلبي، پويائی ودگرگونی طلبی ملت ايران بود، ودر آينده نيز خواهد بود ! برای آقای خاتمی، واصولن برا ی هرآخوندی مصلحت نظام، يعنی مصلحت آخوند، وحکومت بی چون وچرای اش، ارجح بر هر چيزاست. حتا بر دين وبر ايمان. خاتمی بارها گفته است، هر کاري کرده به خاطر نظام کرده واز اين بابت، به زعم او، وجدانش آسوده است. در انتخابات مجلس هفتم، بويژه. واين لولوی مصلحت نظام را هميشه به عنوان سرپوشی بر بی قدرتی، و بي عرضگي خود وبه عنوان چماقی برسر مردم بکار برده است . او دراسلوب ورويه آخوند بازي و عوام فريبي اش تنها نيست، دوست گرمابه وگلستانش آخوند ابطحی نيزهمانند رفسنجانی وخامنه ای، هرجا که مصلحت نظام اقتضا کند، چنان دم از ايران وغرور ملی وتاريخ فلان ساله اش ميزنند که با بي آزرمي از يک ايرانی اصيل، دلسوزترمی شوند، اما به محض تفکرات ماليخوليائي و در خطر ديدن « نظام الهي » و دردفاع از انقلاب مقدس، و دفاع ازاسلام عزيز، چُنان کف بر لب مي آورند که گويا ملت ايران نه برای کسب آزادی و حُريتّ که برای نابودی اسلام و براي خراب کردن خانه خدابسيج شده است ! وچنان تند می روند که حتا حاضر نيستند بر گور پدر يک ايرانی فاتحه بی الحمد بخوانند. اين مخروبه ای که اينک از خاتمي به جای مانده است نمونه بارزی است ازعقب گرد ما به ۲۰ سال پيش. به همت آقای خاتمی باز بايد هم ميهنانم ازموتور سوارها، از شلاق زدن ها، از اعدام ها وسر تراشيدن های خيابانی بترسند و زنان آزاده وطنم از توهين و اذيت وآزار آپاچي هاي اسلامي دل آزرده شوند ! واينک به جايی رسيده ايم که باز بايد به کوسه مزّور ومکاری رأی بدهيم تا از نيش مارکبرای کوتوله کريه المنظري درامان بمانيم. چه بد بختيم ما ايرانی ها. هر کس رفت، رفت ! آيا کسانی که به هاشمی رأی خواهند داد يک لحظه چهره فروهرها، سيرجانی، مختاری وپوينده ها رادرنظرمجسم خواهند کرد ؟ هر کس رفت، رفت ؟ معروفی ها، فرج سر کوهي ها بی هوده جان به در بردند ؟ نبوی وبهنود خود پاسخ دهند ! زنده باد فاشيسم ؟ در هر حالتش ؟
Comments:
Kommentar veröffentlichen
|