|
|
Freitag, Dezember 16, 2005
جنگ دريايي لپانت - بخش سوم انگزيسيون درايتاليا، در بين سالهای ۱۵۳۶تا ۱۵۶۶ ميلادی هرکس نام اسقف ميشل گيسليری( Antonio Michele Ghislieri) را میشنيد ازشدت ترس مو بر اندامش سيخ میشد. اين پدر روحاني و رئيس دادگاه تفتيش عقايد، برای اظهارعبوديت به پروردگار قاصمالجبارين و نزديکی معنوی به فرزندش عيسای مسيح رحمة الله عليه، و روحالقدس و رزروجاو مکانی بايسته و شايسته در بهشت برين، هر موجوددوپایی را که بوی کفر و الحاد میداد، يا سخنی در ذُم و نکوهش مقام شامخ روحانيت برزبان می راند، يا شکي درنفوذ قدرت و ترديدی درنيروی لايزال کليسا از مخيلهاش میگذشت، به عنوان مفسد فی الارض و فی الهوا، وفي السماء في الکائنات، چنان پوستی از کلهاش می کند که مرغان آسمان بهحال و روزش زار مي زدند. در مدت ۳۰ سالی که "مون سنیور گیسلیری" به شغل شريف ( تفتیش عقاید) یا بقول خودمان امر به معروف و نهی ازمنکر، و موعظه درپرهيز از معاصي صغيره وکبيره اشتغال داشت، تا روز هفتم ژانويه سال ۱۵۶۶ ، که به پاس زحمات مجدانه اش در کشتن دگر اندیشان قربتا الی الله، تاج پاپ اعظم اي را بر سرنهاد، بدان و آگاه باش، تعداد ۵ هزارمرد و زن را محکوم و زنده زنده درآتش سوزانيده بود. ( توجه ! توجه ! پس از ۲ روز جستجو در اينترنت و با کمک امدادهاي غيبي سرانجام تصويري ازچهره زيبا ونورانی پاپ پيوس پنجم رايافتم ودر اينجا گذاشتم ولي هربار پس از چند لحظه ناگهان عکس مذکورغيبش مي زد و بجايش کاريکاتور يک کشيش سيه دامن سپيد جامه نشان داده مي شد که در حالت گريه و شکوه، کتاب آسماني در دست، مرا بخاطر دزديدن عکس پاپ مقدس سرزنش مي کرد !! نخست تعجب کردم ! سپس تر سيدم، مبادا کفري گفته باشم که از من دورباد، که جز نقل حقايق سخني بر لب نمي آورم. من لينک سايتي که تصوير را در آن پيدا کرده ام در اينجا ميگذارم تا اگر چنانچه شما عزيزان هم مثل من گرفتار جن وانس شديد وتصوير شبح سفيد پوش را بجاي صورت پرنور پدر روحاني ملاحظه فرموديد، بتوانيد اين آدرس را کليک و چهره منُور پاپ را ملاحظه و از يک فيض عظيم برخوردار شويد! "خودم امتحان کردم گاه تصوير پاپ را نشان ميدهد وگاه تصوير شبح را !" پناه بر خدا....! يک بار الحمد وسه بار قل هوالله...فوت فوت...راست چپ...) http://www.heiligenlexikon.de/index.htm?BiographienP/Pius_V.htm *** خُب، عيب اش را گفتيم حسن اش را نيز بگوييم: دامنه بُخل وخِسَت عاليجناب نیز چنان ورد زبانها بود که ا ززمان تاج گذاری، پدر مقدس holy father، که اينک نام " پاپ پيوس پنجم " را برخود نهاده بود، هرگز لباس تازه نخريد وهمواره لباسهای دست دوم پاپ قبلی را میپوشيد و هرعبا و قبا و لباده را، باز هم قربتا الی الله، تا مثل جگر زلیخا ريش ريش نشده و از هیکلش آويزان نشده بود عوض نمی کرد و شگفتا که پس از پاپ شدن، ناگهان۱۸۰ درجه تغییررويه داد و اخلاق منحوسش متحول شد، چنان که ديگر کسی را تا حد مرگ شکنجه نمیکرد و برای نجات روح گنه آلودش جسم خاکیاش ر ابه شعلههای فروزان آتش نمیسپرد. و حتا اگر کسي دشنامی، قربتا الي الله، به خود او هم میداد ناسزاگو را میبخشید. واقعن شگفتا ! درست عکس آخوندهای خودمان که قبل از کسب مقام ومنصب، فروتن ومردم دارند ولی پس از رسیدن به جاه ومقام ...افسار گسیخته وچموش میشوندوبا هيچ کرررر و هرررري رام نمي شوندودست ازعادت زشت لگد پراکني بر نمي دارند! بدیهی است پاپ اعظم، هرجا که لازم میدید، گاه گاهی امر به معروفی و نهی از منکری هم، البته صرفن شفاهی و برای خالی نبودن عریضه، وبرای تقرب بیشتر به درگاه احدیت میکرد، ولی دیگر از فتواهای آنچنانی خبری نبود، مگر در مورد ترکها ، که معتقد بود، این قارداش ها، کافرو ملحدو زنديق واز خدا بي خبرند. چه، وجود وهستي اين قوم بر روي کره ارض، تهدیدی بودبالفطره وبالقوه برای مقام شامخ و منافع شخصی عاليجناب. و مو لاي در زش هم نمي رفت،زيرا خود عاليجناب، شخصن وبي هيچ واسطه، خواب ديده بود ترکها خونش را در شيشه ريخته با شيشليک و دونا کباب مي نوشند و با تخته، شيش وبش بازي مي کنند، هرچند خود مي گفتند ک خون آشامي امري است نجس دراسلام ولي آنجا که پاي نجات وتوسعه دين مبين در کار باشد، علماي اعلام وآيات عظام شان حاضرند حرام خدا را حلال ومکروه اش را مستحب کنند، افزون براين، اين زنادقه " به تعبير پدر روحاني" قصد تبدیل کلیساهارابه مساجد داشتند، همانطور که کليساي " هاگا سوفيا "را در يکصدواندي سال پيش به مسجد" ايا صوفيه" تبديل کرده بودند و آب هم از آب تکان نخورده بود. فتوا پاپ پيوس پنجم درسن ۷۰ سالگی، با داشتن ۳ عدد سنگ ناقابل درشت درمثانه(۵) و رنج و دردفراوان روزانه وشبانه، وقتی شنيد مسلمانان عثمانی شهر نيکوزيا درقبرس را محاصره و تصميم به تصرف کامل جزيره وجداسازی آن از جمهوری ونيز گرفته اند، مثل بمب منفجر و باصدور فتوایی، دول مسيحی را، برای چندمين بار، به اتفاق و هم ياري و هم کاری، و پرهیز از نفاق و بي عاري وبي زاري دعوت، و با وجود بُخل و خست ذاتی اش قول مردانه داد جایی که پای منافع دين و نابودي ملحدين در ميان باشد سر کيسه را شُل وبيت المال کليسا را درخدمت نجات دين مسيح ومؤمنين قرار دهد. متن اعلاميه يا فتواي عاليجناب پاپ اعظم، پيوس پنجم، به نقل از کتاب " سقوط قسطنطنيه " کتاب دوم ،جنگ دريايي لپانت، نوشته (پال شاک ) فرانسوي به ترجمه استاد ذبيح الله منصوري چنين است: « ما در عصری زندگی می کنيم که بد بختی عيسويان بمنتها درجه رسيده است زيرا ترکها بدولت ونيزاعلان جنگ داده اندومنظورشان این است يکی بعدازديگری تمام ملل مسيحی راازبين ببرندوامروزعساکرسليم دوم برغم حقوق بين المللی وعلی رغم قول وپيمان خوداوميخواهدبقبرس حمله ور گردد.... ای ملل مسيحی ازجا برخيزيد وگرنه نابودی شما حتمی خواهد بود » (۶) اين فتوا، توأم باپشتکار،استقامت ويکدنده گي پاپ در جمع آوري دول ذي نفع ودر عين حال خروس جنگي اروپايي، که در هر فرصتي چنگ به صورت يکديگر مي زدند،کار خودش را کرد و سر انجام ناوگان دريایی کشورهای مسيحی با بوق وکرنا ودام درام دام به سمت جزيره کرت به حرکت در آمده ودر آنجا گرد آمدند . اما در همان زمان که ترکها دمار از روزگار اهالی نگون بخت نيکوزيا در میآوردند حضرات فرماندهان ناوگان مسيحی هر چند روز يکبار وقتشان را به تشکيل جلسات مشاوره ريز ودرشت و رژه و سان ديدن از ملوانان هدر میدادند. آن قدر وقتکشی و این دست و آن دست کردند و بهخاطر اختلافاتشان همدیگر را مدام تهدید به دوئل وشمشير کِشی نمودندکه ترکها موفق شدند شهر نيکوزيا را تصرف و با خيال راحت سکنه آنرا قتل عام و دومين شهر بزرگ قبرس، يعني فاماگوست را نيز به محاصره درآورند. ناوگان دريائی مسيحيان به علت اختلاف فیمابين، و شروع توفانهای زمستانی، بدون عمل و بدون اخذ نتيجه وبا بی غيرتی تمام درتنها گذاشتن مردم بی پناه فاماگوست، به پايگاه های دريايي خود درجزيره سيسيل، که آنزمان متعلق به اسپانيا بود و یا به جزيره کورفو درمدخل دريای آدرياتيک و يا به کشورهای متبوع، باز گشتند. دراين بسيج و در اين گیر و دار ۲۰ هزار ملوان و بردههای پاروزن، به دلیل مبتلا شدن به امراض مختلف، جان خود را از دست دادند، بگذريم از هزينه هنگفتی که خرج اين بسيج بی هوده و بینتيجه شد. افزون بر اين، ونيزیها در اين بازگشت سيزده کشتی را براثر توفان و تصادف با صخره ها از دست دادند . مدافعين شهر فاماگوست، که به انتظار رسیدن کمک از هم کيشان، با شهامت از شهر وخانه وناموس خود دفاع میکردند، سرانجام در اول اوت ۱۵۷۱ ، پس از حدود يازده ماه استقامت مردانه، قول و تعهد مسلمانان را باور کرده و پرچم تسليم را بر فراز شهر برافراشتند. ولی مسلمانان خوش قول و غيور عثمانی، به سرکردگی له له مصطفی، فرمانده نيرو، برخلاف قول شرافتمندانه و تعهدمردانه اي که به مردم بیپناه فاماگوست داده بود، چنان بلایی بر سر اهالی بی دفاع و بويژه شخص « براگادینو » حکمران شهر، که يکی از بزرگان جمهوری ونيز هم بود، آوردند که من شرم دارم شرح آن چه را که در تاریخ خوانده ام دراينجا ذکر کنم. ادامه دارد...... .......................................................................................... (۵)- تعداد دقیق سنگ هارا من در کتاب های تاریخی خوانده ام ونمی دانم بدون اشعه ایکس چگونه به تعداد دقيق آن پی برده اند، مگر اين که بگوييم از طريق امدادهای غیبی ! ............................................................................................................ (۶)- پاپ اعظم اين فتوا را البته به زبان لاتين صادر فرموده بودند وسبکي را که آقاي ذبيح الله منصوري براي ترجمه آن از فرانسوي به فارسي انتخاب کرده اند، هر چند جاي سؤ ال ندارد، ولي در مجموع به سبک دوران قبل از انقلاب ترجمه شده است. ما اگربخواهیم متن فتوا را به سبک امروزی ترجمه کنیم چیزی می شود تقریبن شبیه به این: " لاکن این ها که می آیند ومی گویند ماهستیم تُرک و می آيندومي گویندما هستیم اولاد آل عُثمان وادعا مي کنندکه هستيم امت اسلامي وچه وچه...ومي نازند به اسافل وبه اجداد خودشان. ومي خواهند بیایند وبزنند ضربه به دین مُبین مسیح و می خواهند بیایند وبکونند حمله به دول اروپائی، وبه جزیره ی اروپایی.و مي گويند ما مي خواهيم بکونيم پاپ اعظم را تسخير ومي خواهيم بکونيم واتيکان را تصرف ! لاکن اين، این جوری نیست که این جوری بوده باشد، من تو دهن اينها مي زنم ، من نصيحت مي کنم این آقای عثمان را، این آقا یگیرد سرجا ش بنشیند، من نصیحت می کنم اين آقارا وامت اسلام اش را... نکنید این طور که بکونیم شماهارا بیرون ار مدیترانه و بیاوریم بجای شما ها یک امت دیگر را ومن نصیحت می کنم این دول مسیح را... نکنید این طور که بکونید نفاق با هم، وبکونید اختلاف با هم ، شما بايدمتحد بشوید، شما خر نیستید، شما بلا نسبت آدم هستيد، شما دعوا نکنید ... وحدت کلمه حفظ بشود ! وحدت کلمه که ما مي گوئيم براي شما احمق ها مي گوئيم، وبراي خودمان ميگوئيم لاکن شما بکنيد وحدت کلمه را وما مي گوئيم اين ها را و اين شا ءالله که همه شما به رحمت خدا برويد وبا حضرت مسيح محشور بشويد و ما هم به کارو کاسبي مون برسيم اين شاالله. والسلام و علیکم ورحمۀ الله » الاحقر الباب البیوس الخمسه في السنه ۱۵۷۱ الميلادي .................................................................................................................................... بخش چهارم
Comments:
Kommentar veröffentlichen
|