|
|
Freitag, Dezember 16, 2005
بخش نخست تا بخش هفتم اینجا جنگ دریایی لپانت - بخش چهار اتحاد مقدس پس از سقوط شهر فاماگوست به دست له له مصطفا ، فرمانده کل نیروی زمینی ترک( له له سابق پادشاه) ، ديگر مقاومتی جدی از مدافعین مشاهده نشد وعثمانی هابا تصرف جزيره قبرس تسلط خودرا بر شرق مدیترانه تکمیل کردند، ودردریا نیزچنان قدرتی به هم زدند که به حق، خواب از چشم پاپ ربودند وآن بیچاره می ديد ترک ها نه تنها از طريق خشکی تا قلب اروپا پیش رفته اند( محاصره وین در 1529) بل که بعيد نيست از راه دريا نيزحاکم مطلق تمام مديترانه شده، کشور های مسيحی را، همانطور که در فتوایش نیز به آن اشاره کرده بود (پست قبلی)، يکی پس از ديگری به بلعند و با اعلام حکومت الله بر روی زمین، به ولایت مطلقه فقیه پاپ اعطم و به کار وکاسبی اش برای همیشه خاتمه دهند و اصولن شالوده و پایه ي دين مسيح را، که يکصد سال قبل از آن با سقوط قسطنطنيه به لرزه درآمده بود، در اروپاسر نگون سازند. هر چند بطور موقت. اتحاد مقدس يکسال پيش ( سال 1570) نه تنها تقدسی برای پدر روحانی وکلیسایش دربرنداشت، بل که افزون بر ماتم ازدست رفتن حدود 20 هزار برده پاروزن، ماتم البته نه بخاطر انسان بودن آنها، بل که به عنوان ضايعه کاهش نیروی متحرکه کشتی ها، که به علت شپش زدگی وابتلا به امراض مسری مرده بودند، وبه بهای گران از دست رفتن تعداد متنابهی گالر و سفینه جنگی، براثر لجبازی ویکدنده گی آدمیرال (آندريا دوریا) فرمانده نیروی دریایی شاهنشاهی اسپانیا، چنان خسارتی نيز از لحاظ مادی به پدر روحانی وارد آمده بود که به ناچار و علی رغم میل باطنی اش ! مالیات ها، یعنی خمس وذکات کلیساها را به چند برابر افزایش داد واین داغ دل کم بود که مرتدین وملحدین شایع کردندپدر روحانی به دادگاه ها ی انگزیسیون دستور داده است که، نعوذ بالله، تنور آدم سوزی ها را کمی گرم تر کرده و تعدادي از گردن کلفت های پولدار ممالک محروسه را نیز به اتهام مرتد وملحد، و به اتهام بازگويي اين مطلب کفر آميز و اين ادعای واهی که زمين کروي است وگويا حرکت هم ميکند و نيزبه جرم نيت وقصد مهاجرت به آن طرف دنیا وارتباط مستقیم با آمریکای تازه کشف شده جهان خوار، یا به علت داد وستد با صهیونیسم بین المللی، به زنده زنده سوختن در آتش مقدس محکوم و پس از امضای توبه نامه و غلط کردم نامه ، در مقابل پرداخت فدیه، به تقلید از مسلمانان، آزادشان کنند. منتها با این تفاوت که بجای فدیه گاو والاغ وشتر، متمدَنانه تر عمل کرده پول نقد، طلا وجواهر آلات وملک وزمين اخذ نمایند. تهدیدها، ودندان قروچه ترکها برای بلعیدن مابقی کشورهای مدیترانه اتحاد مقدس دیگری را می طلبید. دولت عثمانی ** پاپ اعظم وقتی دید اسندعا، اصرار، التماس التجا وتضَرع دیگر اثر ندارد، بدون مکث وبی درنگ فتوای غَلاظ وشَداد دیگری صادر وبا حکم حکومتی دول مسیح را به اتحاد واتفاق و وحدت کلمه در راه رضای خدا و رضاي پیغمبرش عیسا دعوت واز آنان خواست نمایندگان تام الاختیار خودرا برای باردوم در جهت ایجاد اتحاد مقدس دیگر، فی الفور، وبی عذر و بي بهانه به دربار واتیکان اعزام دارند. سر انجام نمايندگان کشورهای مسیح بتاریخ 25 ماه مه 1571 درحضور پدر روحانی گرد آمدندو اتحاد ديگری بين آنها تشکيل گردیدو به امضا رسيد و تعهد کردند پس از قلع وقمع کافرين، يعني نيروی دريايی باب علیا، قبرس را آزاد کنند، آب رفته را به جوي باز گردانند وباعث نجات دين وکليساي مقدس بشوند. ولي چون دولت جمهوری ونیز، که به نیروی دریایی کارکشته خودش می بالید، ونیروی دریایی شاهنشاهی اسپانیا، که ابر قدرت اروپا بود، طبق معمول نمی توانستند بر سر اینکه چه کسی فرماندهی کل قوا را به عهده بگیردبه توافق برسند، در اینجا نیز پدر روحانی دخالت نموده و از طرفين دعوا خواست ساکت باشند...دعوا نکتند ..، صلوات بفرستند .. او خود فرمانده کل قوا را تعیین ومعرفی میکند. وپیشنهاد کرد فرماندهی اين نيروی عظيم دريايی، که تا آنزمان کس به چشم نديده و کس بگوش نشنيده بود به عهده فرزند شارل پنجم، برادر ناتنی فيليپ دوم پادشاه اسپانيا، یعنی والا حضرت دُن ژوان دو اتریش، که جوانی 24 ساله، بلند قامت چشم آبی، شجاع، مغرور و جویای نام بود، گذاشته شود . که مورد تأييد و تصویب شرکت کنندگان در جلسه قرار گرفت، نيز تصميم گرفته شد درصورت فوت دون ژوان، آدمیرال (کولونا ) فرمانده 35 ساله نيروی دريايی پاپ، به فرماندهی کل قوا برگزیده شود. ** دوستان عزیزی که این سلسله یاد داشت هارا پي گيري می کنند ملاحظه فرموده اند که من جا بجا در این یادداشتها از افرادنام مي برم وبر ذکر نام آنها تأکيد مي ورزم زيرا اين اشخاص، در اين جنگ عظيم دريايي، خواسه يا نا خواسته، چنان رل مهمي را بازي کرده اند که به جرأت مي توان گفت کاتاليزاتور وسرنوشت ساز درتحولات تاريخي، رنسانس درآينده اروپا وتغيير درآسيا و تأثير گذار درفراز ونشيب دولت مقتدر عثماني بوده اند. دولت مقتدر ودر اوايل خشن وبي رحم عثماني، که هرجند پادشاهان شان نظير سلطان مراد، سلطان محمد فاتح، سلطان سليم اول وفرزند دانشمندش سليمان وپسر دايم الخمراو سليم دوم ، به فارسي سخن مي گفتند وبه فارسي شعر مي سرودند، ولي ما ايرانيان نيز ضرب شست آنها را در آنزمان، با جدا شدن بخشي از وخاک وطنمان چشيديم. و شکست آنها در جنگ دريايي لپانت، دست کم ما را براي مدتي از تعرض آنها واحتمال جدا شدن بخشي ديگر از وطنمان در زمان پادشاهي ي بعضي از شاهان بي عرضه ودايم الخمر صفوي بر حذر داشت. عملکرد تعدادي از افراد که در جنگ دريايي لپانت باعث پيروزي وسرافرازي مملکت شان وبعضي ديگر باعث شکستي تاريخي شده اند قابل توجه است. چندي پيش فيلمي در کانال دوم تلويزيون آلمان ديدم که باز ماندگان، نوادگان ووارثين فرماندهان جنگ دريايي لپانت، از ۴۳۴ سال پيش تا کنون، سال به سال، نسل بعد از نسل در کليسايي در واتيکان جمع شده و براي بزرگداشت اجدادشان از طرف پاپ اعظم پذيرفته مي شوند. ** جا دارد در اينجا از چند نفر از آنها نام ببرم، با شرحي مختصر واحتمال اضافه کردن لينک براي کساني که مشتاق اند بيشتر بدانند: شاهزاده دُن زوان دُ اتریش فرزند نامشروع کارل يا شارل پنجم وبرادر اعليحضرت فیلیپ پادشاه وقت اسپانيا. ايشان از طرف پاپ پيوس به فرماندهي کل قوا بر گزيده شده بود ودر جنگ علاوه بر فرماندهي کل قوا، فرماندهي جبهه مياني( قلب سپاه) را نيز بعهده داشت. لینک دوم لینک سوم لینک چهارم آدميرال سباستيانو ونيه رو فرمانده نيروي دريايي ونيز که از همه سالخورده تر ودريانوردي بسيار پرتجربه بود. در جنگ لپانت، با وجود سن بالا، شجاعت بسيار نشان داد. ونيه رو بيشتر از هر کس شايستگي فرماندهي کل قوا را داشت ولي اسپانيائي ها مخالف اين کار بودند. دون زوان به پاس احترام به ونيه رو اورا به عنوان مشاور ومعاون فرماندهي نزد خود در جبهه مياني( قلب سپاه) نگهداشته بود. همين کار را با کولونا، فرمانده نيروي پاپ هم انجام داده بود. اوگوستينو بار باريگو معاون ونيه رو از ونيز، برادر ش حکمران فاما گوست بود که به طرز فجيعي به دست عثماني ها کشته شد، وپوست اورا را کندند وپر از کاه کردندو پس از پوشيدن يوني فورم بر تنش سوار بر گاو در خيابان هاي فاماگوست گرداندند. بارباريگو با ۶۳ گالر فرمانده جناح چپ نيروي دول مسيحي بود. در جنگ شجاعت بسياراز خود نشان داد. آندريا دوريا فرمانده نيروي دريايي اسپانيا ۳۰ ساله، تند خو، حيله گر، هرچند عضو خانواده دوريا بود، خانواده اي که حدود ۳۰۰ سال سابقه دريانوردي داشت ودر جنگ هاي در يايي بسيار شرکت کرده و چند دريا سالار معروف وبزرگ از اين خانواده بيرون آمده بود، ولي خودش چندان لياقتي نداشت وبيشتر از اسم ورسم خانواده معروف اش بهره مي برد. همين شخص بود که يکسال پيش، در اتحاد نخستين دول اروپايي، هنگامي که ناوگان دريايي مسيحيان در جزيره کرت لنگر انداخته و آماده حمله به ترکها و نجات مردم قبرس بود، با يکدنده گي و لجاجت و در گيري بي جا با ونيزي ها و بيشتر به علت ترس از درگيري با ترک ها باعث به هم خوردن اتحاد شد به اين بهانه که فصل پاييز شروع شده و توفان ها اجازه مانور نمي دهند، هرچند خود عامل تأخير ومسبب اصلي جلوگيري از آغاز حمله به ترک ها بود. در ضمن ادعا مي کرد که طبق دستور پادشاه فيليپ دوم، وظيفه دارد ناوگان دريايي اسپانيا را براي حفظ از توفان هاي زمستاني به پناه گاه بندرمسينا در سيسيل ببرد، و در نتيجه آن خسارت هايي که به افراد و به شناورها وارد شد که ذکر آن در بالا ودر پست قبلي رفت. دوريا فرماندهي جناح راست را بعهده داشت. مارک آنتونيو کولونا ۳۵ ساله، فرمانده نيروي دريايي رُم وناپولي ( فرمانده نيروي دريايي پاپ) مردي سياسي وخطيب، که هرچند در جنگ هاي زميني شجاعت زيادي از خود نشان داده بود ولي در جنگ هاي دريايي چندان تجربه اي نداشت. او به شدت به پيروي از پاپ معروف بود ودستورات وي را مبني بر امر به معروف ونهي از منکر در کشتي ها به دقت اجرا ميکرد و با کشيشان (يا امامان جمعه) فرستاده پاپ روي هر کشتي براي اجراي نماز جماعت در يکشنبه ها ويا تنبيه کساني که مثلن بر اثر گرما يا به علت غذاي بد کفر مي گفتند ! همکاري مي نمود. من دريکي از کتب تاريخي از جمله خواندم که دريک جلسه مشورتي که دون ژوان براي شنيدن نظر ديگران براي شروع يا لغو جنگ در لنگرگاه بندر مسينا تشکيل داده بود اسقف اعظم شناورها( فرستاده پاپ) ورييس کل کشيشان روي عرشه ها ( امامان جمعه) گفته بود که قبل از حرکت ناوگان به سوي دريا، پاپ اعظم وي را به نزد خود طلبيده و گفته بوده است که در عالم مکاشفه از طريق امدادهاي غيبي مطلع شده است که مسيحيان در اين جنگ پيروز مي شوند. وکولونا گفته بوده است پس طبق اين حقيقت مذهبي ما حتمن بايد به جنگيم چون پيروزي با ما است. حالا هرکس مدعي است امداد هاي غيبي از کشفيات آخوند هاي ايراني است مي تواند حرفش را پس بگيرد. مارک گراف سانتا کروس عهده دارفرماندهي نيروهاي ذخيره در پشت قلب سپاه بود، که پس از خرابکاري دوريا وترک موقت جبهه راست وحمله غافلگيرانه ترک ها، به موقع به فرياد ( دوريا) رسيد. وصد البته فراموش نکنيم رفیق و هم سفرمان حضرت قدوسي مآب، پاپ اعظم پيوس شماره پنج را، که عجيب لذتي مي بُرد از جزغاله کردن انسان ها بر روي آتشُ. که خدای رحمتش کناد ........................................................................................................................... بخش پنجم
Comments:
Kommentar veröffentlichen
|