Battan

  مطالب گذشته  
  • استفتاء

  • درودی / بدرودی + هنر تشخیص بیماری + رمز شناوری کشت...

  • میداف یکساله شد + ویروس ها و آدم ها + رمز شناوری ک...

  • بهاران خجسته باد + از مسقط تا ...+ کاراییب آرام + ...

  • تلخ وشیرین 29 + 30 + 31 + کشتیبان...+ فلسطین + کار...

  • تلخ وشیرین بخش های 21 + 22 + 23 + 24 + 25

  • تلخ و شیرین بخش های 15 + 16 + 17 + 18 + 19 + 20...

  • تلخ و شیرین بخش های 3 + 4 + 5 + 6 + 7 + 8 + 9 + 10

  • لپانت 6 + 7 --- تلخ وشیرین بخش اول و دوم

  • جنگ دريايي لپانت - بخش پنجم


  • Donnerstag, Juni 29, 2006

    دستخط ومهر رهبر
    با توجه به انتشار فتوکپی استفتاء و فتوای جوابیه آقای خامنه‌ای در ذیل آن در پست قبلی‌ام، یک هم‌وطنبا نام نویسنده "محفوظ" کامنتی در نظرخواهی آن پُست گذاشته و ازمن خواسته است منبع خبر را ذکر کنم تا صحت یا سُقم فتوا معلوم گردد.
    فتو کپی این فتوا را من از یک روحانی جوان از یک شهر مذهبی از ایران دریافت کرده‌ام که به گفته خودش مدت‌هاست دلِ‌خونی از رفتار و کردار روحانیون دولتی قدرت‌طلب دارد که با اعمال‌ نابخردانه‌شان، هم به سربلندی و وحدت ایران لطمه وارد می‌کنند و هم، به‌گفته وی به‌نفرت عمومی ایرانیان از روحانیون و از دین اسلام دامن می‌زنند.

    من نام و مشخصات حقیقی این روحانی جوان و آزاد اندیش را نمی‌دانم، که اگر هم می‌دانستم، باتوجه به آزادی بیانِ اندیشه! در ایران، هرگز رسم امانت‌داری را زیر پا نگذاشته و آن‌را فاش نمی‌ساختم، طرفه این‌که کسی ازمن منبع خبر را می‌طلبد که خود جرأت نوشتن نام و آدرس‌اش، حالا به‌هر دلیلی، در بالا یا زیر نوشته اش ندارد.

    من شخصا آرزو می‌کنم این فتوای بی‌آزرم و انسان‌ستیز واقعا صحت نداشته باشد، زیرا نخست زردشتیان را ایرانیان پاک‌زاد و صاحبان اصلی خانه می‌دانم و در مرحله دوم اقلیت مذهبی برای من معنی نمی‌دهد ما همه ایرانی هستیم با رنگ پوست‌های مختلف، با کیش‌های مختلف و با گویش‌های متعدد. و کس می‌تواند فقط از نظر تقوا ( پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک) احترام بیشتر دارا باشد. کلیمیان حدود 500 سال قبل از میلاد مسیح درایران مسکن گزیدند، با تمدن قوی خویش درفرهنگ و تمدن ایرانی حل شدند، درسرافرازی و سربلندی وطن‌شان ایران سهیم شدند، نام فرزندان‌شان را بهرام، منوچهر، کامران، سودابه، هُما، ایران‌دخت، فرهاد، به فارسی گذاشتند، همه‌جا و همه‌گاه از زادگاه پرافتخارشان ایران سخن گفتند و می‌گویند.

    اجداد آقایانی که اینک در ایران حکومت می‌کنند پانصد و اندی سال بعد از میلاد مسیح و هزارسال پس‌از سکونت کلیمیان در ایران، نه درصلح و صفا که با وحشی‌گری و تجاوز، از کویرستان حجاز، با ضرب شمشیر و نیزه، به ایران‌زمین سرازیر شدند. آنها به‌تازه‌گی بکتا پرستی را آموخته بودند. زردشتیان و کلیمیان اما قرن‌ها بود یکتا پرست بودند و غیر از یکتا پرستی کیش دیگری نمی‌شناختند و نیازی به آموزش از این قوم مهاحم نداشتند. لیکن آن‌ها آمدند و شدند سید و آقا و شدند ولی امر مطلقه و صاحبان اصلی خانه، زردشتیان و کلیمیان، شدند کافر و باید ازارث پدری‌شان هم بگذرند. نواده‌گان ‌قوم مهاجم قرنها درایران ماندگار شدند ولی هیچ‌گاه و هرگز نام فارسی برفرزندانشان ننهادند. هرگز از ایران‌زمین و از وطن حرفی نزدند و هرگاه و هرجا منافع مالی و کسب مقام اقتضا کرد برای خالی نبودن عریضه از "میهن اسلامی" سخن راندند و هرجا که دست‌شان رسید یک پسوند اسلامی به شهرها و شرکت‌ها چسباندند و چنین بود که بندر شاهپور شد بندر امام خمینی در حالی که آقای خمینی برای ساخت این بندر حتا یک سنگ روی سنگ نگذاشته بود. به همین نحو مجتمع بندری چاه‌بهار شد: شهید رجایی که نمی‌دانست بندر خوردنی‌است یا نوشیدنی. هرچه فارسی و ایرانی بود سعی درمحَوش کردند و آنجا که نکردند نتوانستند و زورشان نرسید. این ضرب المثل فارسی است که می‌گوید: میهمان پُر رو صاحبخانه می‌شود.

    از زمان هجوم سعدبن وقاص تا به‌امروز ایران هرگز روی خوش به خود ندیده‌است. فرهنگ عزاداری، افکار واپس‌گرایی و خرافات جایگزین سرور و شادی و نوآوری شد. در اوج رُنسانس و پیشرفت صنعتی‌ی ‌اروپا، ما با وجود داشتن امکانات، به ضرب خرافات علمای اعلام قرن‌ها در خواب فرو رفتیم. حتا در آغاز مشروطیت، گیرم یکی دوتا آخوند متجدد مثل بهبهانی و طباطبایی رهایی دین و دولت را در حُریت و آزادی می‌دیدند، بخش مهمی از عمامه‌داران اما با چنگ و دندان، بعضی‌ها تا دم مرگ، با هرگونه حُریّت و آزادی جنگیدند و از شنیدن نوآوری و نواندیشی، بقول شادروان احمد کسروی، رَم می‌کردند.

    من اینک خط و مُهر آقای خامنه‌ای را در ذیل استغتاء "زوم" کرده و بزرگ شده‌اش را اینجا می‌گذارم. چون شخصا دست‌نویس رهبر را برای مقایسه در اختیار ندارم . از کسانی که در شناخت خط صاحب‌نظرند یا دست‌نویس و مُهر ِ آقای خامنه‌ای را می‌شناسند تقاضا می‌کنم اظهار نظر بفرمایند.

    2 نوشته شده در Thu 29 Jun 2006ساعت 4:51 توسط حميد کجوري 4 نظر










    This template is made by blog.hasanagha.org.  


    This page is powered by Blogger. Isn't yours?