Battan

  مطالب گذشته  
  • تابستان آلمان و رحمت الهی

  • اهم...اهم...

  • لعنت بر مسخخین

  • خسته نباشید آشیخ حسن...!

  • دیروز - امروز - فردا

  • ناگهان تابستان امسال

  • مرگ استشهادی و چچن‌های بدبخت

  • گفتگوی دوستانه

  • مصاحبه ؟

  • حیف از بیروت زیبا


  • Dienstag, September 19, 2006

    مردان خدا و این‌همه ناشکیبایی
    یکی از هم‌میهنان به‌کنایه می‌نویسد تو این جنگ و دعوای پاپ اعظم با جهان اسلام شما این موضوع حیاتی! و جنگ تمدن‌‌ها را ول کرده به تابستان و به گُُل و بلبل پرداخته‌اید؟
    بعله همین‌طور است. زمانی که من مطلب تابستان را می‌نوشتم پاپ اعظم هنوز با کلاه بوقی‌اش در فلان دانشگاه ننشسته بود و احساسات مسلمین زودرنج را جریحه دار نکرده بود و فلک را سقف نشکافته و به عرش کبریایی‌ی ‌الله دست نیازیده بود و دین مبین اسلام را از اوج عزت به حضیض ذلت سرنگون نکرده بود و اگرهم کرده بود کسی توقع نداشت با چنین عکس‌العمل شدید دنیای اسلام روبرو بشود و اگر هم انتظار روبرو شدن با چنین عکس‌العمل شدیدی می‌رفت من بازهم از تابستان و از بهار و از زندگی می‌گفتم و می‌نوشتم چون خدایی را که من می‌شناسم از زیبایی بدش نمی‌اید سهل است خود اهل حال است.
    خسته و منزجر شده‌ام از این مسخره‌بازی‌های هم‌کیشان‌ام در ممالک مختلف اسلامی که بایک بشکن به خیابان‌ها می‌ریزند و 90 در صدشان آلت دست‌شده‌‌ها و مغز شسته‌‌شو شده‌های فلان مفتی‌ی " اَل ازَهر" و فلان شیخ ِاَل اَبتَر هستند که از بیخ و بُن عرب‌اند و نمی‌دانند موضوع چیست؟ پاپ کیست؟ و اصولا چه گفته است و دعوا بر سر چیست؟
    شما ممکن است بخاطر نیاورید ولی بنده و هم‌سن و سالان‌ام بیاد می‌آورند زمانی را که آیت‌الله خمینی بر صفحه‌ی تلویزیون، که نوارش در جمهوری اسلامی ثبت و ضبط است، ظاهر شد و با زبان مبارک فرمودند: امیرالمؤمنین در یک روز 700 نفر از کافرین را گردن زد. و خطاب به منتقدین حکومت گفت: لاکن شما‌ها از اسلام اطلاع درستی ندارید. و سخن‌ای بدین مضمون ایراد فرمود که: دین اسلام بدون شمشیر ماندگار نمی‌شد.
    مگر پاپ اعظم حرف دیگری زده است؟
    ما هم که تاریخ را خوانده‌ایم می‌دانیم این 700 نفر گردن زده شد‌گان، یهودیان بدبختی بودند که در مدینه زندگی می‌کردند و جُرمی مرتکب نشده بودند جز این‌که حاضر نبودند با ضرب و شتم و تهدید دست از آیین آباء و اجدادي‌‌شان بردارند و خطاب یه مردم حجاز می‌گفتند زمانی که نیاکان ما به یکتا پرستی ایمان داشتند اجداد شما تا همین چند سال پیش کیش بُت‌پرستی پیشه داشتند و سر بر آستان خدایان سه‌گانه الّ لات،‌ المنات و العُزه می‌ساییدند و برای رقابت در کلیدداری‌‌ی خانه‌ی کعبه که آن‌زمان پناه‌گاه بت‌ها بود از هیج کلک و حُقه‌ای روی‌گردان نبودند، و اگر محمدابن عبدالله نبود هنوز بُت‌پرستی آیین تان بود. حالا ما شدیم کافر؟
    آیا مسلمانها با مساوات این فلک زده‌ها را مسلمان کردند؟
    و ما امت اسلام اینک در قرن بیست و یکم که این وقایع را در کتب تاریخی‌ی ابن اسحاق‌ها، ابن خلدون‌ها و تاریخ طبری‌ها می‌خوانیم هرگز نخواندیم و نشنیدیم چرا حتا یکنفر از ‌آن 700 نفر کافری! که امام خمینی در خطبه‌شان به گردن‌زدن آن‌ها توسط مسلمین اشاره و افتخار دارد پا به فرار نگذاشت؟ یا التماس و زاری نکرد و‌ ایا دربین این 700 نفر هیچ زن و کودکی و هیچ مریض و علیلی جود نداشت؟
    گیرم که آن‌زمان خبرگزاری سی – ان – ان یی و الجزایری و بی.بی.سی یی در کارنبود تا گردن زدن هفتصد نفر، مثل صحنه‌های جنگ بیروت و خون آمدن از دماغ یک پیر مرد حزب‌الهی را فیلم‌برداری کنند و شب و روز بر صفحه تی – وی نشان دهند ولی انصاف، عطوفت اسلامی! و وجدان بشریت کجا رفته بود؟‌
    این است مهرورزی اسلامی؟
    آیا 700 نفر یهودی معتقد به یکتاپرستی حق‌شان بود که در یک‌روز مثل گوسفند گردن زده شوند ولی بازماندگان‌شان از هالوکوست‌ حق ندارند برای دفاع از جان و ناموس خویش گاه به سهو و متأثر از اشتباه فنی، خانه‌ای را در جنوب بیروت بمباران کنند که مظنون به پناه دادن به دشمن است؟ همان دشمنی که اگر دست‌اش برسد نه 700 که 7 میلیون یهودی جهان را نیز سر خواهند برید؟
    مگر پاپ اعظم چه گفته‌است که رهبران مذهبی اسلامی نگفته باشند؟ پاپ نه از خود می‌گوید که نقل قول می‌کند از کتابی، از رساله‌ای، از نوشته‌ای متعلق به عهد بوق در سنه‌ی 1391 میلادی که پادشاه‌ای بیزانسی صحبت می‌کند با دانشمندی پرشیایی مبنی بر این‌که دین اسلام با خشونت و با شمشیر گسترش یافته‌است و نه با موعظه و التماس. خُب مگر درکتب درسی و مذهبی جور دیگری به ما یاد دادند مگر تازی‌ها وطن خودمان را با چماق و شمشیر تصرُف نکردند؟ مگر شمال آفریقا، شبه جزیره اندولس و روم شرقی را با تعرض و با نیزه فتح نکردند؟ مگر به هرجا که یورش بردند زبان و رسوم و آداب متجّلی و متغّنی آن خطه را محو نکردند و زبان تازی و رسوم بیابانی حجازیان را تحمیل نکردند؟ کجای این نقل قول پاپ ایراد دارد؟
    این اسلام ماست که یک چیزی‌ش می‌شود که با نوشتن یک کتاب تخّیلی‌ی یک هندی گم‌نام، از اوج فلک الافلاک به قعر زمین ناپاک فرو می‌‌افتد و با کاریکاتور یک دانمارکی‌ی بی‌کاره، لرزه به ارکانش می‌افتد و با سُرفه‌ی پدر روحانی‌ی کاتولیک‌ها تُرش می‌کند و دل‌درد می‌گیرد! و یا با دوکلام انتقاد ما از آخوندهای دنیاپرست و از مجریان و از مدافعان خودخوانده‌ تب لرز می‌گیرد.
    عّزت و افتخار و سربلندی دین و آیین‌ای که چند قرن پیش به ما زورچپان کردند اینک با هوچی‌گری‌های خیابانی‌ی هندی‌های مسلمان، پاکستانی‌ها و فلسطینی‌های بی‌کار و علاف گره خورده است و قرار است با اعمال مشمئز کننده‌ی آتش‌سوزی‌ی کلیساها و فحاشی به آیین مسیح تداوم یابد!
    و سومالیایی‌های دایم گرسنه، که بدون کمک مالی و معنوی مسیحیان از همین کاسه‌ی آشی هم که زهر مار می‌کنند محروم می‌‌مانند. اینک در راه دفاع از اسلام و برای اعتراض به آزادی سخن پاپ که به نقل قول از کسی پرداخته است، یک خواهر پرستار عیسوی را در " مگادیشو" به رگبار مسلسل می‌بندند. و آخوند‌های ایران، که همیشه، مثل داستان سلمان رُشدی و حکایت کاریکاتورها، دیر از خواب بیدار می‌شوند، برای جلوگیری از خاموشی‌ی شعله، با پول باد آورده ملت مظلوم ایران، دست به هر هوچی‌گری و انصراف افکار مردم جهان از استبداد دینی خویش می‌‌زنند و با دسته و کتل راه انداختن و خشتک پاپ را دریدن آبروریزی خود و اسلام را دوچندان می‌کنند.
    آیا این انفجار احساسات، این آتش‌سوزی‌ها و این آدم‌کشی‌ها و این تهدید‌ها دلیلی بر تأیید گفته‌‌ی مسیحیان و پاپ اعظم و غیر اعظم‌شان نیست که نقل قول می کند: اسلام با خشونت و با شمشیر توسعه یافته است؟
    آیا واقعا ایراد از چگونگی اسلام ما و از برداشت متولیان مذهب ما نیست؟ آیا همیشه دیگران مقصرند؟
    مردان خدا و مروجین مذهب و این همه بی‌بُردباری!
    مردان خدا و این همه کینه توزی!
    مردان خدا و این همه دوز وکلک!

    2 نوشته شده در Mon 18 Sep 2006ساعت 12:40 توسط حميد کجوري
    GetBC(170);
    16 نظر










    This template is made by blog.hasanagha.org.  


    This page is powered by Blogger. Isn't yours?